ناکجا آباد جامعه شناسی
علمی - اجتماعی
مدرنیسم به زعم بسیاری از متفکران، مدرنیسم دورانی تاریخی است که پس از سده های میانه و در پی رنسانس فرهنگی در اروپا آغاز شد. بعضی نیز آغاز دوران مدرن را انقلاب صنعتی می دانند و بعضی دیگر پیدایش نظام تولید سرمایه داری و بازار آزاد را شروع دوران مدرن تلقی می کنند. به هر حال چهار رکن اساسی که در واقع بسترهای تاریخی – اجتماعی ظهور و پیدایش مدرنیته به شمار می روند عبارتند از 1. رنسانس (نوزایی) از قرن چهاردهم میلادی 2. رفورماسیون(جنبش اصلاحات مذهبی) در قرن شانزدهم میلادی 3. عصر روشنگری از اواخر قرن هفده تا اوایل قرن هجده میلادی 4. انقلاب صنعتی از نیمه دوم قرن هجده تا نیمه اول قرن نوزده میلادی رنسانس به مفهوم تولد دوباره ادب و فرهنگ دوران باستان، نخستین بار در ایتالیا تحقق پذیرفت و در پیوند با دین مسیحی فرهنگی نو پدید آمد که با همه پیامدهای نیک و بدش از ایتالیا به سراسر باختر زمین گسترش پیدا کرد. دومین حادثه مهم و تاثیر گذار در تاریخ اجتماعی مغرب زمین در دوره مدرن ، جنبش اصلاحات مذهبی است که در قرن شانزدهم به منظور اعمال اصلاحاتی در نظریات، عقاید و کاربست های کلیسای کاتولیک آغاز و منجر به تاسیس کلیسای پروتستان شد. از مصلحان مذهبی این دوره می توان به مارتین لوتر و جان کالون اشاره کرد. عصر روشنگری سومین رکن مدرنیسم است که در اواخر قرن 17 و در طول قرن 18 متاثر از آرای فلاسفه و اندیشمندانی چون دکارت، لاک و نیوتن پدید آمد و رشد کرد. در روشنگری ایمان به عقل کلید اصلی دانش و شناخت به شمار می آید که محور اصلی پیشرفت بشری و مبارزه با هرگونه خرافه پرستی شناخته می شود. بسیاری از نویسندگان ضمن اشاره به تاثیر رنسانس و رفورماسیون در شکل گیری پایه های اصلی مدرنیته عمدتا روشنگری را پیش زمینه واقعی مدرنیته محسوب می کنند. گال و بورگ رویکرد اثبات گرایی را به مدرنیسم نسبت می دهند. آن ها می گویند "مدرنیسم ریشه در عصر روشنگری دارد. عصر روشنگری پیشرفت دانش را در گسترش مشاهده علمی می داند و بر این باور است که در پشت هرج و مرج ظاهری جهان و جامعه نوعی منطق و حقیقت بنیادی نهفته است که می توان آن را در جهت سعادت انسان شناسایی و مهار کرد. به همین سبب است که علم پوزیتیویستی یا اثبات گرایی معرف رواج مدرنیسم است". چهارمین رکن بنای مدرنیته انقلاب صنعتی است که در واقع بیانگر انتقال و گذار از جامعه ثابت و ایستای کشاورزی و تجاری به جامعه مدرن به شمار می رود. این پدیده مهم را از این جهت انقلاب نامیده اند که تحولات ساختاری و اجتماعی عمیق و بنیادی در پی داشت. انقلاب صنعتی با تغییر و تحولاتی که در ساختار اقتصادی جوامع غربی ایجاد کرد، زمینه های بروز یک رشته از تحولات عظیم فکری، فلسفی، سیاسی و حقوقی را فراهم کرد. تغییر در ساختار اجتماعی جوامع با پیدایش طبقات جدید، مبارزات کارگری برای کسب حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بیشتر و تضاد روز افزون کار و سرمایه همراه با دیگر عوامل زمینه های بروز انقلاب های اجتماعی و سیاسی متعددی را فراهم ساخت. عصر انقلاب صنعتی با وارد کردن ماشین به زندگی انسان ها، منشا تحولات بسیاری در دنیای مدرن شد.(فرمهینی فراهانی،1383 :4) اگرچه آقای فرمهینی این چهار اتفاق را در پیدایش تفکر مدرنیسم و با این ترتیب بیان می کند، اما دو نکته در این جا قابل بحث است. اول اینکه در دوره ای در اروپا در عصر رنسانس که به نام "عصر اکتشافات دریایی" نام گذاری شده است، در این تقسیم بندی به طور کلی نادیده گرفته شده است. عصر اکتشافات دریایی که با مسافرت های طولانی و مخاطره انگیز اروپایی ها به سوی دنیای ناشناخته همراه بود و بوسیله کریستف کلمب، واسکودوگاما، کابرال و ماژلان صورت گرفت و مسیرهای دریایی جدیدی را به سوی دولت های اروپایی گشود، موجب سلطه گری آن ها در سرزمین های ناشناخته و تغییر تفکر سران حکومت های اروپایی نسبت به زندگی شد. دومین نکته آن است که در برخی منابعی که بررسی کرده ام جنبش اصلاحات مذهبی و عصر روشنگری یعنی وقایع دوم و سوم به طور کلی جزء وقایع درون دوران رنسانس طبقه بندی می شوند و نه جدای از آن و به صورت مشخص. البته چنانچه دقت کرده باشید این وقایع به صورت زنجیره ای در اروپا به وقوع پیوسته است و این تقسیم بندی را مشکل می کند. در دواقع جنبش اصلاحات مذهبی از دل رنسانس و عصر روشنگری از درون جنبش اصلاحات مذهبی به وقوع پیوست و انقلاب صنعتی نیز به همین صورت. نظرات شما عزیزان:
حالا باز خوبه سه تا از اتحاد هارو یادته اون تازه باید یاد می گرفت
![]() پدرم رو در آورد ![]() جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, :: 23:33 :: نويسنده : ماکس وبر
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |