رنسانس...؟
ناکجا آباد جامعه شناسی
علمی - اجتماعی

نوزایی (رنسانس)

اصطلاح renaissance از زبان فرانسه به وام گرفته شده است و به معنی تولد دوباره یا نوزایی است. پس از پاییز تفکر قرون وسطی در قرن چهاردهم و زمستان آن در قرن پانزدهم میلادی، غرب به بهاری دیگر نیاز داشت که در آن اندیشه، هنر و ادبیات مانند طبیعت دوباره جان می گیرد.

 

تاریخ شروع رنسانس

اگر لازم باشد برای درک بهتر وضعیت تاریخی رنسانس، زمانی را برای تقسیم بندی تاریخی و پی گرفتن رویدادهای فرهنگی این عصر در نظر بگیریم، شاید تاریخهایی که برای پایان قرون وسطی ذکر شده است، زمان مناسبی برای شروع رنسانس در اروپا باشد. چنانکه عده ای سال 1453 میلادی را، که فتح قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی رخ داد، نقطه پایان قرون وسطی و آغاز شروع رنسانس می دانند. با تسخیر قسطنطنیه متفکران یونانی با متونی چند به اروپای غربی مهاجرت کردند و مطالعه فرهنگ و اندیشه یونانی را گسترش دادند.

ویل دورانت در این باره می‌گوید :

 

"دانشمندان بیزانسی قسطنطنیه را ترک کردند و در واقع به عنوان حامل جوانه آثار کلاسیک عمل کردند، به این ترتیب ایتالیا سال به سال یونان را بهتر و بیش‌تر می‌شناخت." (com.fawikipedia.www)

 

 

برای عده ای دیگر نیز سال 1492 میلادی سال ورود اروپاییان به قاره آمریکا و آغاز تسخیر آن برای این امر مناسب است. آشنایی اروپاییان با آمریکا و ساکنین آن و مسافرتهایی که از قبل به آسیای شرقی و خاورمیانه انجام داده بودند، افقهای جدیدی به روی آنان باز کرد و سبب آشنایی آنان با فرهنگها، زبانها و ادیان دیگر شد و راههای تجاری بیشتری را برای آنان گشود. ولی رنسانس نیز مانند تمام اعصار سرنوشت ساز یکباره آغاز نشد و یکباره هم به اتمام نرسید. به یک معنی بسته شدن نطفه رنسانس و حتی از جهتی شروع آن را به عنوان حرکتهای فکری غیرهمراه با نظام فکری حاکم می توان از اواسط قرن سیزدهم میلادی با وجود سلطه بلامنازع کلیسای کاتولیک بر فرهنگ و سیاست قرون وسطی و هنگام حاکمیت فلسفه و کلام مدرسی بر دانشگاهها و سایر مراکز فرهنگی و دینی اروپای غربی، مشاهده کرد. افرادی در ایتالیا و حتی در اروپای شمالی از تفکر و روش دیگری در اندیشیدن و علایق جدید در ادبیات و هنر سخن می گفتند. اما از جهت اینکه در چه زمانی تفکر رنسانس تفکر غالب شد، نیمه دوم قرن پانزدهم و تمام قرن شانزدهم میلادی را می توان رنسانس نامید.

 

تحولات سیاسی و اقتصادی در عصر رنسانس

خصوصیاتی برای دوره رنسانس ذکر شده است که گاهی علت تظاهر این دوره در تاریخ و گاهی نیز تبیین ویژگیهای آن است. از لحاظ سیاسی در این عصر پادشاهان و امیران نسبت به دستگاه کلیسا مستقل تر شدند، چنانکه در اصلاح دینی برخی از آنان به طور علنی از این جنبش حمایت کردند، در مقابل پاپ و کلیسای کاتولیک ایستادند و سرانجام از این کلیسا خارج شدند. امری که در قرون وسطی غیرقابل تصور بود. از لحاظ اقتصادی بازرگانان با سود چشمگیری که از تبادل کالا به دست آورده بودند، استقلال اجتماعی بیشتری از قبل کسب کردند. رنسانس عهد شکوفایی تجارت بود و در این دوران اروپا به طور کلی ثروتمند بود. بعضی از تجارت‌های دوران رنسانس جنبه بین المللی داشتند و درآمد حاصل از آن به اندازه‌ای بود که منجر به تکامل روش‌های مدیریت مالی شد. جامعه دوران رنسانس متشکل از سه طبقه بود: طبقه بالایی یا حاکم، طبقه متوسط یا تجّار و طبقه پایینی یا کارگر. اشراف طبقه بالا هنوز هم بیش‌ترین قدرت سیاسی را داشتند و صاحب املاک وسیعی بودند و افراد طبقه پایین مورد سوء استفاده و خراج گیری آن‌ها قرار می‌گرفتند. افکار انسانگرایان نیز مخالف ثروت و ماده گرایی نبود.

به طوری که لئوناردوبرونی می‌گوید:

 

"ما باید از دارایی هایمان لذت ببریم و از آن‌ها برای راحتی و معاشمان استفاده کنیم. ما نباید در استفاده از آن چه فراهم آورده‌ایم، پرهیز کنیم... و تشنه لب بر سر چشمه بمانیم."

 

یکی از سودمندترین مشاغل دوران رنسانس خرید و فروش بود. مواد خام یک منطقه با سود به تولید کنندگان مناطق دیگه فروخته می‌شد و با فروش کالاهای ساخته شده سود بیشتری حاصل می‌شد. با وجود رشد صنعت، رنسانس دوره انقلاب صنعتی نبود. بسیاری از محصولات اروپایی را کارگرانی تولید می‌کردند که به تنهایی یا در گروه‌های کوچک کار می‌کردند، صنعت چاپ بود. اغلب کالاهایی که داد و ستد می‌شدند، دست ساز بودند و تولید انبوه به وسیله ماشین سیصد سال بعد از آن مرسوم شد. ونیز و جنووا هر دو از موقعیت سوق الجیشی مناسبی برخوردار بودند و در دوران رنسانس مرکز تجارت مدیترانه‌ای بودند.

 

در اوایل دوران رنسانس، مهم ترین بانکداران که آن‌ها را بانکداران لومبارد می‌نامیدند ساکن شمال ایتالیا بودند که مرکزشان در فلورانس بود که هشتاد شرکت مالی داشت. درقرن پانزدهم، شرکت مدیچی به تنهایی شانزده شعبه تاٴسیس کرد. ویل دورانت در این باره می‌گوید:

 

"هشتاد بانک واقع در فلورانس سرمایه سپرده شان را به کار می‌انداختند. چک‌ها را پرداخت می‌کردند و نامه‌های اعتباری صادر می‌کردند. فلورانس از قرن سیزدهم تا پانزدهم مرکز مالی اروپا بود." (com.fawikipedia.www)

 

این تبادلات نه تنها در خود اروپا، بلکه با جهان اسلامی گسترده تر و حتی با آسیای شرقی نیز آغاز شد. تبادلات اقتصادی باعث آشنایی بیشتر اروپاییان با آداب و سنن فرهنگهای گوناگون گردید، اینان فراگیری زبانهای شرقی را آغاز و متون شرقی را مطالعه کردند. مسافرت به سرزمینهای ناشناخته استفاده از تکنیکهای پیچیده تری را می طلبید، در نتیجه اروپاییان به ساختن وسایل جدید برای دستیابی به ثروت بیشتر پرداختند یا از وسایلی که دیگر تمدنها ساخته

بودند استفاده مناسبتری کردند.


تنوع مراکز آموزشی

شمار و تنوع مراکز آموزشی در این عصر افزایش یافت. مراکزی شکل گرفت که از حوزه اختیار مقامات کلیسا بیرون بود. بورژوازی در حال رشد، خانواده های متنفذ و امیرانی که از طریق تجارت یا انحصار و یا حقوق تجارت کالا صاحب ثروت هنگفت شده بودند، در ایجاد این مراکز سهیم بودند. برای ورود به این مراکز علمی دیگر شرایط خاص نظری یا عملی دانشگاهها و مدارس فرقه های مختلف مذهبی وجود نداشت. افراد غیرروحانی و دوستداران دانش می توانستند دور هم گرد آیند و تبادل آراء کنند. (com.ALAAMTAHOOR.www).

در ادامه بحث خانواده مدیچی در فلورانس مورد بررسی قرار می گیرد و بحث ورود طبقه بورژوا به حوزه های مختلف علم، قدرت، مذهب توضیح داده می شود.

 

تغییر بینش و روش انسان غربی

در اینکه چه تعریفی می توان از رنسانس داد، بین مورخان اختلاف رأی است و هر یک بنا به دیدگاه و نوع تخصص خود این نوزایی را در ادبیات، هنر، دین و کلام، جهان شناسی و علوم برجسته می کنند. شاید اگر علت وقوع این عصر و تبعات آن را در دوره های بعد تغییر بینش انسان غربی و تغییر روش او در مطالعه عالم و آدم در نظر بگیریم، حوزه های مختلف ندیشه را بتوان در این دوره بهتر تحلیل کرد. انسان غربی در این دوره کلیسا محوری و تفسیر آن از انسان و جهان را کنار گذاشت و انسان محوری را در ارتباط با دین و هنر و ادبیات و سایر معارف مدنظر خود قرار داد. (com.ALAAMTAHOOR.www).

برنز در کتاب عصر اروپا در مورد چگونگی توسعه افکار اومانیستی چنین می نویسد : در سال 1425 آموزگاری به نام ویتورینو دا فلتره مدرسه ای پسرانه در شهر ایتالیایی مانچوا بر پا کرد . هدف وی به گفته خودش عبارت بود از ساختن "مرد کامل" . چنین مردی نه تنها چگونه خواندن و نوشتن را فرا خواهد گرفت ،بلکه از لحاظ منش، سلامت بدنی ، نیروی ذهنی نیز باید سالم، توانا و بی عیب و نقص باشد. ویتورینو برای شکل بخشیدن به منش سالم و قوی به بچه ها آموزش مذهبی می داد. برای اینکه دانش آموزان اندام تندرستی پیدا کنند، آن ها را به انجام همه نوع ورزش ژیمیناستیک وادار می کرد (فلسفه وجود زنگ ورزش در مدارس). برای پرورش ذهن این دانش آموزان ویتورینو به آن ها ریاضیات، زبان های لاتین و یونانی می آموخت. دوره ی درس های او دامنه بسیار وسیعی داشت.

همه ایده های ویتورینو هم نو و جدید نبودند اما مدرسه او با اکثر مدارس قرون وسطایی قبلی اش تفاوت فاحشی داشت. مدارس قبلی به هدف تربیت روحانی (کشیش) و خادم کلیسا، عمدتا برای خدمت در کلیسا ها، به دانش آموزان آموزش می دادند. منظور و مقصود ویتورینو برای آموزش دادن دانش آموزانش عبارت بود از نیک زندگی کردن در این جهان. وی از آنان می خواست در انتخاب درست توانایی یابند و انتخابی را که کرده اند درست عملی کنند. ایده های وی پس از مدت کوتاهی در میان مردم زمانه ی خودش جا پا و طرفدارانی یافت.

این ایده ها بخشی از روح به تمامی جدیدی بودند که مقارن با سال 1425 در ایتالیا دمیده می شد. این روح جدید بر آدمیان و دنیایی که آدمی در آن می زیست تاکید فراوانی می نهاد.این روح آدمی را ترغیب می کرد بیندیشند و پرسش هایی را درباره ی پیرامون خود مطرح کند. با این کار آدمیان به بهبود بخشیدن زندگی شان بر روی زمین هدایت می شدند. از آن جا که بسیاری از متفکران یونانی و رومی در ایجاد این ارزش ها نقش داشتند، علاقه ی جدیدی به مطالعه ی اندیشه اهالی باستان به وجود آمد. این حال و هوا از حدود 1300 تا 1600 به درازا کشید. تاریخنگاران این دوره را عصر نوزایی یا رنسانس نامیده اند. آدمیان بیشتر به دانستن درباره ی خودشان کنجکاو بودند. آنان مشتاق به پروراندن استعدادهای فردی خودشان بودند.مردم عصر نوزایی می خواستند ایده ها و بینش های خود را فراتر از متافیزیک گسترش دهند. آنان می خواستند درباره ی طبیعت هم مطالعه کنند و بیاموزند. به علت این تاکید جدید بر فعالیت انسانی ، دانشوران دوران رنسانس غالبا انسان گرایان(اومانیست) نام گرفته اند.

این ها همه به این معنا نبود که مردم عهد رنسانس از مسیحیت روی گردانده بودند. اکثر آن ها هنوز هم علاقمند بودند زندگی و حیاتشان بر مسیر های اخلاقی طی شود. آنان هنوز هم نگران رفتن به بهشت بعد از مرگشان بودند اما بر این اعتقاد نیز بودند که در حالی که روی زمین زندگی می کنند ، می توانند معقول تر و انسانی تر به روزگار خود ادامه دهند. این باور آن ها را به اختیار کردن ایده هایی سوق داد که اروپاییان عهد قرون وسطی هرگز به آن ها توجهی نمی کردند.

اگرچه این ایده های انسان گرایانه در سرتاسر اروپا شیوع یافت اما این ایده ها در ایتالیا ریشه داشت زیرا جنگ های صلیبی تجارت را شکوفا کرده بود. تجارت بین اروپا و شرق ابتدا از طریق ایتالیا صورت می گرفت. شبه جزیره ایتالیا که به داخل دریای مدیترانه پیشروی کرده، به سرزمین های خاوری نزدیک تر بود. ایتالیایی ها دریانوردان قابل و کشتی سازان ورزیده ای بودند در نتیجه محصولات خارجی و همراه با آن ها ایده های خارجی به ایتالیا وارد می شدند. این تجارت به رشد شهرهای ایتالیا انجامید و ایتالیایی هایی که در شهرها زندگی می کردند دنیادیده تر و پخته تر شدند. تجارت و بازرگانی بعضی از ایتالیایی ها را هم ثروتمند کرد. آنان اوقات فراغت بیشتر و تمایل بیشتری به زندگی راحت یافتند. آنان توانستند در حوزه های هنر به تلاش بیشتری بپردازند (مانند خانواده مدیچی که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.) بسیاری از مردم به کتاب ارج نهادند، اما کتاب بسیار گران بود. مسافران ایتالیایی نخست نه تنها کتاب های قدیمی را در مکان های دور افتاده و غیر عادی یافتند بلکه آن ها را هم خریداری کردند و به ایتالیا می آوردند. انسان گرایان ایتالیایی آثار یونانی و رمی را ترجمه ، ویرایش و تدوین می کردند. به این ترتیب مردان و زنان ایتالیایی از این بخت برخوردار شدند که درباره ایده های خودشان به اندیشه بپردازند. حاصل این فرآیند عبارت بود از ارائه ناگهانی پروژه های پرشمار جدید. مانند اختراعات جدید، کاوش ها و اکتشاف های متهورانه، نوشتن نمایش نامه ها و اشعار به زبان روزمره ی مردم، نقاشی ها و تندیس ها به سبک جدید.(برنز و دیگران،1387 :84)

بروز سبک جدید تفکر ناشی از محوریت انسان، محوریت عقلانیت و سپس ماده گرایی منجر به تغییر وضعیت اروپا و شیوه زندگی مردم شد.به وجود آمدن طبقه بورژوا در ادامه تحولات اقتصادی در اروپا که به آن اشاره شد سرآغاز فصل جدیدی در اروپا شد. شاید حضور آن ها یک عنصر اصلی در جهت به وجود آمدن و سپس گسترش سوداگری و در انتهای این پروسه انقلاب صنعتی شد. طبقه بورژوا با به خدمت گرفتن علم، مذهب، قدرت شاید موفق ترین طبقه در آینده اروپا بود و این مسئله به تدریج و ابتدا در فلورانس ایتالیا ظاهر شد. شیلا برنز در کتاب عصر اروپا به خوبی چگونگی این مسئله را نشان می دهد. وی خانواده مدیچی را برای این منظور انتخاب کرده است و به شرح وضعیت آنان می پردازد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, :: 23:40 :: نويسنده : ماکس وبر

درباره وبلاگ

دنیای یک دانشجوی جامعه شناسی
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ناکجا آباد جامعه شناسی و آدرس wayofsociology.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 27
بازدید کل : 3987
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 59
تعداد آنلاین : 1



كد موسيقي براي وبلاگ